معرکه در معرکه
پدرت بسوزه عاشقي چي به روز آدم مياري
نه به نامي نه به نون نه به ديني نه به منصب
آخه تو چي هستي لامصب...
+ نوشته شده در شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت 10:25 توسط آواژیک
|
پدرت بسوزه عاشقي چي به روز آدم مياري
نه به نامي نه به نون نه به ديني نه به منصب
آخه تو چي هستي لامصب...
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت برون فکنده مرا ز گلشن خویش به جرم چهره ی زردم