ترانه های دلتنگی
من رفتنی ام. تو بمان.
آره... من اسیر یه بغض گلوگیرم
پس تو بخوان.
رقصان بخوان و بخوان به رقص که
عاشقم من. مثل کبوتر عاشقم. مثل پروانه و باد
مثل شوق نگاهت که عزیزه و مونده به یاد
عاشقم من، مثل سوسن، مثل شبنم
مثل قایقی که مغروقه تو دریای چشات
عاشقم من مثل اندوه یه مادر
که دوتا گیس سفیدش مثل برفه
گریه هاش رنگ دل من
چه مقدس چه غریبه.
عاشقم من مثل ماهی که تو تورماهیگیر اسیره
کم کمک داره میمیره...
کم کمک داره میمیره
عاشقم من مثل بازی یه بچه زیر بارون
مثل کوچه های خلوت
و ترانه یه عابر که می خونه از سر مهر و دلتنگ
عاشقم من
مثل یه ساز شکسته که نشسته کنج قلب مطرب مست
مست غمگین و خرابی که می خونه
آی دلتنگ .... آه از این دل .... وای از اون سنگ
آی دلتنگ .... آه از این دل .... وای از اون سنگ
عاشقم من مثل سجده یه مؤمن
مثل چکه های آبی که می ریزه از تو ناودون
عاشقم من.
مثل تک درخت انجیر مثل آواز قناری روی شاخه های مجنون
مثل آه نفسگیر یه تقدیر
عاشقم من. عاشقم. مثل خاک بیابون
یا تمنای کویری که ترک خورده دلش از عطش و مونده در انتظار بارون
عاشقم من مثل لبخند
مثل پیوند تن و خاک
وقت تشییع یه مرده که تنش زخمه به صد چاک
و صدای ناله هایی که حزینه
مثل یک گل یه گل سرخ
که سیه پوش غریبی مخفیانه در پناه اشک و صد نغمه ی غمناک
می زاره روی فرار عاشق سوخته قلبی که نجیبه
عاشقم من
تو بخوان..... هی تو بمان
سعید بهروزی
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت برون فکنده مرا ز گلشن خویش به جرم چهره ی زردم