اصل موضوع را فراموش نکن
مرد قوي هيكل، در چوب بري استخدام شد و تصميم گرفت خوب كار كند.
روز اول 18 درخت بريد. رئيسش به او تبريك گفت و او را به ادامه ي كار
تشويق كرد. روز بعد با انگيزه ي بيشتري كار كرد، ولي 15 درخت بريد.
روز سوم بيشتر كار كرد، اما فقط 10 درخت بريد. به نظرش آمد كه ضعيف
شده است. نزد رئيسش رفت و گفت: (( نمي دانم چرا هر چه بيشتر تلاش مي كنم،
درخت كمتري مي برم!!))
رئيسش پرسيد: (( آخرين بار كي تبرت را تيز كردي؟))
او گفت: (( براي اين كار وقت نداشتم. تمام مدت مشغول بريدن درختان بودم!!))
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۸۷ ساعت 13:54 توسط آواژیک
|
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت برون فکنده مرا ز گلشن خویش به جرم چهره ی زردم